چگونگی تبدیل ارز دیجیتال به پول سؤال مهمیست که همواره مطرح است. به نظر شما مناسب ترین راهکار کدام است؟
پس از افزایش غیرمنتظره نرخ تورم و در ادامه، نوسانات شدید آن در ایالات متحده، فرصت مناسبی در اختیار اقتصاددانان جریان اصلی که بیتکوین را بهعنوان یک ارز قبول ندارند، قرار گرفت تا از نوسانات پیشآمده برای زیر سؤال بردن ماهیت بیتکوین بهعنوان یک ارز استفاده کنند. اقتصاددانان معتقدند پول سه وظیفه اصلی وسیله مبادله، ذخیره ارزش و واحد محاسبه را در اقتصاد بر عهده دارد. به عقیده آنها چنین حرکات نوسانی باعث میشود که ارزهای دیجیتال نتوانند به آنچه اقتصاد سنتی بهعنوان سه کارکرد اصلی پول توصیف میکند، عمل کنند. به گفته آنها زمانی که ارزش یک ارز به هیچعنوان قابل پیشبینی نیست، نمیتواند سه وظیفه نامبرده را بهخوبی انجام دهد.
اما اگر سه وظیفهای که اقتصاددانان سنتی از آن بهعنوان کارکردهای اصلی پول یاد میکنند، بر اساس تعریفی ناقص و محدود از پول باشد، چه؟
چگونگی تبدیل ارز دیجتال به پول / نگاهی به یک نظریه جدید برای سیستم جهانی مبادله دیجیتال
نگاه مردم به «پول» در طول تاریخ همانند نگاهشان به اشیایی نظیر اسکناس یا فلز گرانبهایی مانند طلا بوده است. در این صورت و با در نظر گرفتن پول بهعنوان یک شیء گرانبها، ماهیت اصلی آن بهعنوان یک سیستم حکمرانی معمول و قابل اعتمادِ اجتماعی که جهت ردیابی نقل و انتقال اموال و تسویه بدهی ابداع شده، نادیده گرفته میشود. بنابراین با تلقی پول بهعنوان شیئی نظیر طلا که قابلیت انباشتهشدن دارد، آن را به بتی در اقتصاد تبدیل کردهایم.
مسئله اصلی، ارز مورد قبول جهانی یک اقتصاد یا کشور است که با پول تفاوت دارد. ارز صرفاً ابزاری است که انجام کار بسیار دشوار ثبت، شمارش و ارزشگذاری تراکنشها را در جامعهای از افراد غریبه و غیر قابل اعتماد آسانتر میکند.
پول نقد را میتوان بهعنوان یک دستگاه ثبت سوابق غیر متمرکز و همتا به همتا در نظر گرفت. اگر من ۱۰ دلار به شما بدهم، حساب ناشناس من در اقتصاد دلاری به اندازه ۱۰ دلار، بدهکار و حساب شما به همان اندازه بستانکار میشود. اگر آن وجوه را به بانکی واریز کنید، حساب را به سیستم حسابداری دیگری منتقل میکنید، اما در نهایت همان عملکرد را انجام میدهد.
در طول قرنها، این مدل پولی مبتنی بر پول ملی غالب شد. دولتهای مستقل آن را بهصورت یک سیستم سازماندهی و کنترل اجتماعی شکل دادند. خواه ارز فیات باشد یا ارزی با پشتوانه طلا، به هر حال دولت قوانینی را تعیین کرده و پایه و اساس اعتماد را فراهم کرده که به موجب آن مردم از این سیستم ثبت سوابق استفاده میکنند؛ اما این تنها راه سازماندهی پول نیست.
آیا بلاکچین و داراییهای دیجیتال میتوانند نیاز به ارزهای رایج جهانی را از بین ببرند؟
اکنون، نسل جدیدی از سیستمهای انتقال ارزش باز، مقاوم در برابر سانسور و تفاوتهای جغرافیایی ظاهر شده است. ارزهای دیجیتال و پروتکلهای بلاکچین زیربنایی آنها میتوانند بدون نیاز به اخذ اجازه از دولتها، قوانین و چارچوبی از اعتماد را برای کاربران فراهم کنند. حتی اگر کاربران آنها به قوانین کشور خود متعهد باشند.
بسیاری از حامیان ارزهای دیجیتال، با همان غریزه «تمرکز»، تمایل دارند که بیتکوین جایگزین دلار شود یا حداقل یک جایگزین موازی برای آن باشد.
میتوان مسیری را دید که در آن بلاکچین و داراییهای دیجیتال نیاز به ارزهای رایج جهانی را به طور کلی برطرف میکنند. برای رسیدن به این مهم راه طولانی در پیش است. اما اگر بتوان پروتکلهای تبادل دادهها و قابلیت همکاری و پردازش تراکنشها را به شیوهای غیرمتمرکز مقیاسبندی کرد، به گونهای که خریداران و فروشندگان داراییهای دیجیتال بتوانند بدون نیاز به اعتماد به واسطهها، سوآپهای اتمی متقابل زنجیرهای را بهطور انبوه معامله کنند، چیزی شبیه به یک سیستم جهانی مبادله ارز دیجیتال کسری قابل تصور است (سوآپهای اتمی قراردادهای مبادله خودکاری هستند که به دو طرف امکان دادوستد توکنها از دو بلاکچین مختلف را میدهند. این نوع مکانیسم که معاملات زنجیرهای اتمی نامیده میشود، نیاز به نهادهای شخص ثالث متمرکز را در هنگام انجام معاملات کاملاً از بین میبرد).
نگاهی به مفهوم مالکیت کسری
مالکیت کسری نوعی از مالکیت است که بر اساس آن شما میتوانید صاحب بخشی از یک کالا باشید نه همه آن. سهام مالکیت کسری در دارایی به سهامداران فردی فروخته میشود که در مزایای دارایی مانند حقوق استفاده، اشتراک درآمد، دسترسی اولویت و نرخهای کاهشیافته سهیم هستند. این نوع مالکیت یک ساختار سرمایهگذاری رایج برای داراییهای گرانقیمت مانند هواپیما، اتومبیلهای اسپورت و املاک مخصوص تعطیلات است. با مالکیت کسری، اگر ارزش دارایی افزایش یابد، ارزش سهام در سرمایهگذاری نیز افزایش مییابد.
بیایید به قدیمیترین روش معامله در تاریخ بشر برگردیم
فرض کنید قصد خرید یک خودرو را دارید. در این صورت شما میتوانید آن را نه با دلار، بلکه با بخشی از یک ملک دیگر مانند سهام کوچک خود در یک NFT خریداری کنید. از قضا، به نظر میرسد این دیدگاه نسخه جدید و دیجیتالی یک سیستم مبادله ارزش قدیمی به نام مبادله کالا به کالاست.
به این ترتیب، استفاده از قدرت مالکیت کسری دیجیتال، حداقل بخشی از مشکل «همزمانی خواستهها» را که سیستم مبادله کالا به کالا را برای تمدن ها ناکارآمد کرده بود، برطرف میکند. همزمانی خواسته یک پدیده اقتصادی است که در آن دو طرف هر کدام کالایی را که دیگری میخواهد، در اختیار دارند. بنابراین آنها این اقلام را مستقیماً بدون هیچ وسیله پولی مبادله میکنند. این مشکل زمانی به وجود میآید که هیچ وسیله مبادلهای وجود نداشته باشد. در چنین حالتی خریدار باید فروشندهای را جستوجو کند که او نیز میخواهد همان کالایی را بخرد که خود خریدار برای معاوضه پیشنهاد میکند.
«ارزش منصفانه» را بیابید
ممکن است اقتصاددانان سنتی چنین استدلالی را مضحک بدانند. اینکه چه نامی برای این مبادلات انتخاب میکنید، مهم نیست! ما به یک ارز مشترک نیاز داریم تا بر کار غیرممکنِ یافتن «ارزش منصفانه» در زمان واقعی برای هر دارایی غلبه کنیم. ارزش منصفانه به قیمت یک دارایی اشاره دارد که توسط فروشنده و خریدار مایل تعیین میشود. در واقع تعیین ارزش منصفانه دارایی گستره وسیعی از معیارها را برای تعیین ارزش یک دارایی در بر میگیرد و با ارزش بازار که به قیمت یک دارایی در بازار اشاره دارد، متفاوت است.
مطمئناً، برای اجتناب از اینکه یک ارز واحد به یک مرجع قیمتگذاری جهانی تبدیل شود، باید چیزی پیچیده و غیرقابل درک بسازیم. در این صورت به یک پلتفرم قیمتگذاری باز و با قابلیت دسترسی جهانی نیاز داریم. سیستمی که بتواند دادهها را از شبکهای جهانی متشکل از اوراکلهای قیمتی دریافت کند که به میلیاردها دستگاه قابل اعتماد و تأییدشده که در هر گوشهای از جهان استقرار یافتهاند، متصل است.
این پلتفرم بر اساس یک سیستم طبقهبندی برای طیف گستردهای از داراییها، بهطور مداوم تعداد تقریباً نامتناهی از مقادیر مرجع متقابل و همیشه در حال تغییر را در هر دارایی نسبت به همه داراییهای دیگر در دسترس قرار میدهد. به نوعی غیرممکن است، یا حداقل تا زمانی که در آستانه تکینگی قرار نگیریم، ممکن نمیشود.
سینگولاریتی (Singularity) یا تکینگی، عبارت است از سرعت رشد علم و فناوری که بر اساس پیشبینی صورتگرفته توسط Ray» Kurzweil» بیان شده است. این رشد فناوری به گونهای نیست که تماماً توسط انسان صورت گیرد. بلکه منظور از سینگولاریتی یک بازه زمانی از تاریخ است که در آن نوآوریهای انسان به قدری پیشرفت خواهد کرد که باعث به وجود آمدن هوش مصنوعی یا رباتهایی میشود که از خود انسان هوشمندتر خواهد بود.
یک راه سادهتر
برای از بین بردن سلطه ارزهای ملی نیازی به دستیابی چنین وضعیت فراگیری نداریم. بهعنوان مثال، دلار میتواند بهعنوان قیمت مرجع جهانی باقی بماند، اما نیازی نیست مردم در معاملات خود از آن استفاده کنند. در واقع، ما میتوانیم ارزهای غالب را از واسطه مبادله و توابع ذخیره ارزش حذف کنیم و در عین حال نقش واحد حسابشان را حفظ کنیم.
در حال حاضر، بانکهای مرکزی در سنگاپور و امارات متحده عربی در حال بررسی راهحلهایی برای همکاری و تبادل اطلاعات جهت راهاندازی ارز دیجیتال بانک مرکزی خود هستند. پیامدهای چنین اقداماتی برای دلار بهعنوان یک ارز ذخیره جهانی و مناسب برای سرمایهگذاری بسیار گسترده است.
اگر قدرت تخیل خود را به سناریویی با اندازههای بسیار کوچکتر از سیستم مبادله دیجیتال جهانی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، تقلیل دهیم، چشمانداز مبادلههایی که یا ارزهای موجود را دور میزنند یا در آنها از ارزهای موجود بهعنوان قیمت مرجع استفاده میکنند، بسیار بیشتر خواهد بود.
به این فکر کنید که چگونه اتر توسط بسیاری ـ نه بهعنوان ارز؛ بلکه به عنوان یک کالای رمزنگاریشده که شبکه اتریوم را نیرو میبخشد ـ بهطور گسترده بهعنوان وسیله مبادله برای خرید و فروش NFT مورد استفاده قرار میگیرد. بیتکوین نیز با وجود نظرات مخالف مدتهاست که همراه با اتر بهعنوان وسیلهای بهمنظور جمعآوری سرمایه برای فروش توکن عمل کرده است. در این شرایط، دلار همچنان بهعنوان قیمت مرجع صریح یا ضمنی در پسزمینه پنهان است.
همچنین با گذر زمان، افراد بیشتری به بیتکوین، اتر یا سایر داراییهای دیجیتالی روی میآورند. تعداد زیادی از معاملهکنندگان بیتکوین هستند که دوست دارند به همه یادآوری کنند که قیمت هر بیتکوین در برابر دلار هرچه که باشد، یک بیتکوین همچنان ارزش یک بیتکوین را دارد. بسیاری بر این باورند که بیتکوین، با مکانیسم عرضه پایدار و مقاوم در برابر سانسور، میتواند به بخش پایه وثیقه برای سیستم مالی جهانی تبدیل شود و نقشی شبیه به اوراق خزانهداری ایفا کند.
دلار از ابتدا هم پول نبود!
چه در دنیای آینده، دلار بهطور کامل از تصویر ناپدید شود، چه یک قیمت مرجع باقی بماند، گسترش سیستم رمزنگاری نشان میدهد که در نهایت میتواند یک واحد حساب جهانی باشد. در آن صورت تنها وظیفه ابزار مبادله و ذخیره ارزش بر عهده دلار باقی خواهد ماند. حال سؤالی که پیش میآید این است: «در این صورت آیا دلار، دیگر پول نیست؟»
پاسخ این است که دلار ـ بهعنوان یک شیء ـ از ابتدا هم پول نبود. بلکه عنصری از پول بود، یک روش غالب برای ردیابی نقلوانتقال اموال و تسویه بدهیها. ممکن است نقش دلار در سیستم اقتصاد جهان در آینده مورد بحث کاهش یابد، در حالی که نقش بیتکوین، اتر، NFT ها و سایر داراییهای دیجیتال افرایش خواهد یافت. اما به هر حال هیچکدام از آنها پولی نخواهند بود که قبلاً در مورد آن فکر میکردیم.
منبع: https://www.coindesk.com/policy/2021/11/12/how-crypto-becomes-money/